English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2914 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
interrogatively U بشکل پرسش بطور پرسش
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
queries U پرسش
query U پرسش
questions U پرسش
questioned U پرسش
items U پرسش
test item U پرسش
question U پرسش
item U پرسش
queried U پرسش
querying U پرسش
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
debrief U پرسش کردن
point of interrogation U نشان پرسش
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
item analysis U تحلیل پرسش
interrogatively U ازراه پرسش
catechize U از راه پرسش
catechist U ازراه پرسش
leadingquestion U پرسش راهنما
catechise U از راه پرسش
interogation mark U نشان پرسش
floorer U پرسش سخت
debriefed U پرسش کردن
item validity U اعتبار پرسش
item selection U پرسش گزینی
item difficulty U دشواری پرسش
debriefs U پرسش کردن
questionary U پرسش نامه
poseurs U پرسش دشوار
poser U پرسش دشوار
posers U پرسش دشوار
interrogators U پرسش کننده
interrogator U پرسش کننده
cross-examinations U پرسش و مقابله
cross-examination U پرسش و مقابله
questioningly U پرسش کنان
inquiries U پرسش بازجویی
inquiry U پرسش بازجویی
questtioningly U پرسش کنل
question U تردید پرسش
questioned U تردید پرسش
questions U تردید پرسش
poseur U پرسش دشوار
cross-examined U پرسش کردن از
cross-examines U پرسش کردن از
cross-examine U پرسش کردن از
question marks U پرسش نشان
cross-examining U پرسش کردن از
indirect question U پرسش غیرمستقیم
oblique question U پرسش غیرمستقیم
in an interrogatory tone U با لحن پرسش
question mark U پرسش نشان
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
catechism U پرسش نامه مذهبی
this very question U دقیقا همین پرسش
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
catechise U از راه پرسش یاددادن
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
circularize U پرسش نامه فرستادن
catechize U از راه پرسش یاددادن
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
quiz U شوخی پرسش و ازمون
leading question U پرسش راهنمایی کننده
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
quizzes U شوخی پرسش و ازمون
catechisms U پرسش نامه مذهبی
to overwhelm with questions U غرق پرسش کردن
status enquiry U پرسش نامه وضعیت
enquired U پرسش کردن جویا شدن
enquires U پرسش کردن جویا شدن
inquire U پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial U مقرون به سخت گیری در پرسش
inquired U پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
inquires U پرسش کردن جویا شدن
status enquiry U پرسش درخصوص وضعیت مشتری
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to p any one with question U کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
to p angone with questions U با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
answers U پاسخ
reply U پاسخ
in reply to U در پاسخ
answer U پاسخ
responded U پاسخ
respond U پاسخ
responds U پاسخ
responsions U پاسخ
answered U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
reaction [answer, commentary] U پاسخ
replying U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response U پاسخ
answering U پاسخ
answerback U در پاسخ
item of written comment U پاسخ
responses U پاسخ
replication U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
rebutter U پاسخ رد
negative reply U پاسخ رد
no U : پاسخ نه
replies U پاسخ
replied U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
statement U پاسخ
popular response U پاسخ رایج
solutions U پاسخ یک مشکل
position response U پاسخ مکانی
respond U پاسخ دادن
solution U پاسخ یک مشکل
answers U : جواب پاسخ
answer U : جواب پاسخ
answers U : پاسخ دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
reflection response U پاسخ قرینه
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1may fader good
2interfereometry
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com